کیهان کلهر موسیقیدان، آهنگساز و نوازنده ایرانی متولد ۳ آذر ۱۳۴۲ در تهــران است، پدرش عباس حیدری کلهر، کارمند عالی رتبه وزارت کشاورزی و نوه مهرعلیخان از خوانین ایل کلهر بود. خـــانوادۀ وی به سبب اشتغال پدر به تهران مهاجرت کرده بودند و کلهر 5 ساله به همراه برادر بــزرگترش کامـران که موزیسینـی غیر حرفه ای بود به فراگیری ساز سنتور مشغول گردید. والدین کلهر که متوجـه استعداد، علاقه و اشتیـاق او به ساز و فراگیری موسیقی شده بودند وی را در هفت سالگی و برای ادامه تحصیـل به مدرسه موسیقی فرستادند. کلهر در مدرسه ویلون نیز می نواخت و زیر نظر اساتیــد بسیاری منجمله احمد مهــاجر به تحصیل موسیقـی پرداخت. او دوازده سالگی شروع به آموختن ردیفهای موسیقی ایرانی کرد.
کلهر در برنامه ای که از تلویزیون ملی ایران آن زمان و با حضور استــاد علـی اصغر بهــاری در حال پخش بود به ساز کمانچه علاقه شدیدی پیدا کرد. او در چند سخنرانی و مصاحبـــه از انگیزه و الگوی خود در نوازندگی کمانچه، از استاد علی اصغر بهاری نام برده است. کلهــر در سیزده سالگـــی در ارکستر رادیو و تلویزیون ملـی ایران مشغول به کار شد و این همکاری به مدت پنج سال به طول انجامید. هفده ساله بود که تحصیلات موسیقی را نیمه کاره رها کرد و به ترکیه رفــت، مدتـی را در یوگوسلاوی سابق، بعد از آن به ایتالیا و سپس برای ادامه تحصیل راهی کانادا شد و در رشته آهنگســازی از دانشگاه کارلِتون اتاوا با درجه کارشناسی ارشد آهنگسازی، فارغالتحصیل شد. اقامت کلهر در کانادا ۸ سال به طول انجامید و تا سال 1373 ادامه داشت. در سال ۱۳۷۴ بار دیگر به کانادا بازگشت تا تحصیلات خود را در مقطع دکترا ادامه دهد.
کیهان کلهر پیشتر در چند نوبت نامزد جایزه گرمی شده بود اما سرانجام در پنجــاه و نهمیــن مراســم گرمـی به همراه گروه جاده ابریشم به رهبری یویوما با آلبوم «تا خانه برایم آواز بخوان»، توانسـت مــوفق به کســب جایزه گرمی بهترین موسیقی جهانی شود. کیهان کلهــر در حـــوزه ساخت موسیقـــی فیلم نیز فعالیت هایی داشته است، فیلمهای لانتوری و مجبوریــم به کارگردانی رضا درمیشیان، خاطرات اسب سیاه به کارگردانی شهرام عَلیدی، فصل کرگدن ساخته بهمن قبادی و تابور به کارگردانی وحید وکیلی فر از ساخته های او در زمینه موسیقی فیلم می باشند. همچنین از نوازندگـی کمانچه کلهر در فیلم قلمرو بهشت به کارگردانی ریدلی اسکات در برخـــی سکانسهــا استفــاده گردیده و در ساخت موسیقی متن فیلم های «جوانی بدون جوانی» به کارگردانــی فرانسیس فــورد کاپولا و انیمیشن روح نیز همکاری هایی داشته است. اولین تجربه این موسیقیدان پرآوازه در ساخت موسیقــی برای یک سریال ایرانــی، با سریال خاتون رقم خورد. موسیقـی متن این سریال به صورت مستقل هویت دارد و خودش به صورت تمامقد یک اثر هنــری اســت. ضبط موسیقــی این سریــال با همراهی ارکستر فیلارمونیک پراگ و رهبــری ارکسـتر آدام کلمنس انجام گرفته است.
علی رستگار، روزنامه نگار در یادداشتی در روزنامه ایران در این باره می نویسد:
«جوانی بدون جوانی» و «روح»، از جمله شاخصترین مشارکتهای کیهـان کلهـــر در سینمــای جهان است. چقدر بغض به ما بدهکار است این کیهان کلهر! نه از آن بغضهای برآمــده از دشمنــی بلکـــه منظور آن راه بستنهای درست و حسابی و همزمان متأثرکننده و فرحبخش بر گلو است که چندان توضیح دادنــی نیست و هر تلاشی برای تعریف موقعیت، از ارج و قرب و ثواب آن میکاهد. بغضی به قدمت همه سالهایی که کلهر با کمانچه و بعد با شاه کمانش، دلبری کرده و در حول حالنا الی احسن الحال مخاطبان نقش داشته است. این بغض بهتازگی با بداههنوازی سهتار متعلق به الوند صادقی که همراه همسرش نگار بُرقِعی از جانباختگان پرواز شماره 752 هواپیمایی اوکراین بود، با اشک رفع و رجوع شد و آرام گرفت .
جوانی بدون جوانی محصول 2007
یکی از خوشبختیهای سینمای جهـان در بهرهمندی از موسیقی جادویی کلهر در فیلم «جوانی بدون جوانی» به کارگردانی فرانسیس فورد کاپولا اتفـــاق میافتد و تماشاگران، با شنیدن نوازندگــی او سحر میشوند. صدای کمانچه کلهر در همان سکانس اولیه و خواب دومینیک شنیده میشود که بخوبـــی فضای پیش روی مخاطب را ترسیم میکند. در چند صحنه دیگر که فضای وهمآلودی دارد، از جمـله غار و گــم شــدن چند دقیقـــهای ورونیکا باز هم از کمانچه کلهر استفاده میشود. یکی از هوشمندیهـــای کاپولا استفاده از اســـوالدو گولیُف برای آهنگسازی فیلم است. گولیف اگرچه آرژانتینــــی است، اما تبار رومانیایـــی دارد. رومانی، کشور میرچا الیاده، اسطوره شناس مشهور است که فیلم براساس رمانی از او نوشته و ساخته شده است. کلهر اما چطـــور به این فیلم اضافه شد؟ کاپولا به آهنگساز کار گفته بود: « می خواهم این کارم با بقیه فیلم هایم متفاوت باشد. این فیلم هالیوودی نیست و تهیه کننده هم ندارد. آهنگساز هالیوودی نمی خواهم. می خواهم موسیقی اش کاملاً متفاوت باشد.» ظاهراً گولیف در جلساتی که با کاپولا داشت، سی دیهایی از کارهای کلهر را به این فیلمسـاز داده و کارگردان «پدرخوانده» هم از این ساز نوازنــده برجسته ایرانــی خوشش میآید و کار به همکـــاری و نوازندگی کلهر در فیلم میکشد.
هشتاد درصد لحظاتی که کمانچه می شنوید، بداهه نوازی است. اسوالدو به کلهر گفته بود سی دی های تو را به کاپولا داده ام و او از ساز تو خیلی خوشش آمده. دوست دارد که این صدا در فیلم باشد. فیلم هم دو دنیای متفاوت را در بر دارد؛ جدید و قدیم، تاریخ و مدرنیته. در واقع صدای کمانچه، صدای تاریخ است. تنها حسرت ما مخاطبان ایرانی، ندیدن اسم کلهر در تیتراژ فیلم اســت، فیلـــم یـــک تیتراژ اول دارد که اســـم بازیگران و عوامل اصلی فیلم از جمله والتر مِرچ و همین اسوالــــدو گولیـــف در آن و در پس زمینهای سیاه با تصویر گل سرخ نوشته میشود و به شکل عجیبی از تیتراژ پایانی طولانی به سیاق دیگر فیلمهای کاپولا خبری نیست و به یک The End و «براساس داستانی از میرچا الیاده» بسنده میشود، به این ترتیب اسم عوامل پرشمار فیلم از جمله نوازندهها و بویژه کلهر هم نوشته نمیشود.
روح محصول 2020
انیمیشن «روح» بهکارگردانی پیت داکتِر که به تازگی با تمجید زیادی روبهرو شد، تازهترین فیلم سینمای جهان است که کیهان کلهر در آن مشارکت دارد. این فیلم انگیزشی که قصـــه یـــک نوازنده را روایت مــیکند، از کلهر بهعنوان مشاور موسیقی فیلم بهره برده است. نخستینبار زهره سلطانآبادی همسر کیهان کلهر بود که با به اشتراک گذاشتن یک استوری در اینستاگرام، درباره این همکاری توضیح داد. این بار اما خلاف «جوانی بدون جوانی»، اسم کلهر را در تیتراژ پایانی فیلم و در بخش «تشکر ویژه» میبینیم. البته همانجا از چهرههای دیگری از جمله یویو ما نوازنده امریکایی چینیتبار هم تشکر شده است.
ساز تخصصی کیهان کلهر کمانچه است و افـزون بر آن تنبــــور، سهتار و شاهکمــــان نیز مــــینوازد. کلهر با بسیاری از هنرمندان نامی ایرانی همانند محمدرضا شجریان، شهرام ناظری، حسین علیزاده، علیاکبــر مـــرادی، علیرضا افتخاری، ایرج بسطامی، همایون شجــریان، مجید خلج و اعضای گروه دستان آهنگسازی و نوازندگی کرده است. کیهان کلهر برای شناساندن موسیقی ایرانی به غیر ایرانیها تلاشهای بسیاری کـرده است، همکاری هنـری او با هنرمندان گوناگون از فرهنگهای دیگر از جمله اِردال ارزنجان از ترکیه، شجاعت حسین خان از هند، یویوما از چین، ارکستر فیلارمونیک نیویورک، رامبراندت تریو از هلند، ژائو ژیپینـــــگ از ژاپن، عالیــم قاسم اُف از جمهوری آذربایجان، تومانی دایاباته از مالی، کوارتت کرونوس و بروکلین رایدر از آمریکا وی را به هنرمندی جهانی تبدیل کرده است و شنوندگان زیادی در بین غیر ایرانیها دارد. او معتقد است: «موزیسین، موسیقـیدان یا موسیقیشناس باید به ریاضیات، تاریخ و ادبیات آشنا باشد.»
در چهارمین جشن سالانه موسیقی ما که در تاریخ 25 آذر 1396 در تالار وحدت تهران برگزار شد، از کیهان کلهر به پاس یک عمر فعالیت هنری تقدیر به عمل آمد. کیهان کلهر پس از دریافت جایزه هنرمند برتر سال ۲۰۱۹ در فستیوال جهانی موسیقی وومکس، جایــزه خود را به محمدرضا شجریان، که آن زمان در بستر بیماری بود، تقدیم کرد و در یکی از اجراهای جانبی فستیوال، برای قطعه پایانی یک لالایی قدیمی کردی را اجرا کرد که پیش از این بارها توسط افراد مختلف اجرا شده بود.او هر چند صدایی در حد اساتید آواز ندارد اما به سبک استاد محمدرضا لطفی، گاهی همراه با کمانچه نوازی، آوازی هم می خواند که گرمای صدایش گیراست و به دل می نشیند. او این قطعه را با ابراز تنفر از جنگ به کــودکان کُرد سوریه تقدیم کرد که زیر حملات ظالمانه ترکیه، بدترین روزهای زندگی خود را تجربه میکردند.. اما آنچه این اجرای زیبا اما دلگیر را ماندگار کرد جمله ای بود که کیهان کلهر دو سال پیش و در مستند موسیقـــی غریبه ها به زبان انگلیسی بیان کرده بود. او گفت در سالهــای آخر جنگ و به دنبال بمباران شهر تهران توسط نیروی هوایـــی عراق، خانه پدری او بدلیل اصابت موشک ویران گردیده و تمام اعضـــای خانواده اش منجمله؛ پدر، مادر و برادرش کامران را از دســت داده است…
موسیقی غریبه ها فیلم مستندی است درباره چگونگی شکل گیری یک گـروه موسیقی به نام راه ابریشم. محور این فیلم مستند درباره چگونگی تشکیل گروه و زندگی هنرمندان حاضـــر در آن است به طــوری که هر یک از اعضا درباره نقش خود در گروه، ساز و نوع نوازندگی و زندگی شخصــی شان در خــارج از گروه موسیقی صحبت میکنند. این فیلم مستند نتیجه چندین سال همراهی و مستندسازی مُورگان نِویل، فیلمساز دارنده جایزه اسکار در رابطه با فعالیتهای این گروه است. گروه موسیقی «جاده ابریشم» را یویوما نوازنده نامی ویولنسل آمریکایــی چینـــیتبار در سال ۲۰۰۰ میـــلادی پایهگذاری کرد. نوازندگان این گروه از تبارهای مختلفاند و تنوع ســـازهای به کار گرفته در آن هم هویتی بینالمللی به آن بخشیده است. اعضای این گروه عبارتند از: کَنعان عَظمِه از سوریه، وُو مان از چین، کیهان کلهر از ایران، کریستینا پاتو از اسپانیا، و یویوما از آمریکا
اتصال بین نتها و نژاد نوازندگان که از سراسر زمین جمع شدهاند سمفونـــــی تـازهای در این گروه را نشــــان میدهد. انگار که هرکس از ملیتی آمده تا فرهنگ خودش را در قالبی جهانــی و فراتر از رنگها و نژادها نشان دهد. این فیلم مستند با تصاویری از شهر استانبول شروع میشود. کودکــان سرگرم بازی و نانواها مشغول پخت نان هستند. استانبول مثل همیشه سرشار از زندگی است. چند نوازنده و یک نقاش با بوم بزرگی که بر زمین پهن شده در محلی جمع میشوند و چند قطعه موسیقی مینوازند.
کلهر سالها قبل درباره اینکه چرا درزمینه برگزاری کنسرت در ایران کم کار است به هفته نامه شهروند امــروز گفته بود: «اینکه در زمینه برگزاری کنسرت، در ایران کم کار هستم که این مقوله هم چیز عجیب و غـــــریبی نیست و این کمکاری دلایل مختلفی دارد. دوست داشتم اگر قرار بود در ایران کنسرتی برگزار کنم به عنــوان مثال همراه با کسانی باشد که عموماً با آنها در نقاط مختلف دنیا کنسرت می دهم. اما قوانین جدیدی از طــرف مسوولان تدوین شده؛ مثلاً نوازنده خارجی که قرار است برای اجرا به ایران دعوت شود، باید گواهــی عــــدم سوءپیشینه داشته باشد. طبیعی است که نمی توان به موسیقیدانی که همه دنیا او را می شناسد گفته شود که برای برگزاری کنسرت در کشور من تاییدیه پلیس کشور خودش را ارائه کند. پس این بخش ارتباط من با موسیقی و موسیقیدانان غیرایرانی در ایران خود به خود منتفی است.
کلهر پیشتر نیز در گفت وگویی با روزنامه شرق گفته بود: «آنقدر اجراى موسيقى در ايران مشقت بار و سخت است كه وقتى روى صحنه مى رويد اصلى ترين كار كه ارائه موسيقى است فرعى ترين كار به حساب مى آيد. بنابراين دوست ندارم در چنين فضايى كار كنم، در حالى كه هنوز كاربرد موسيقى در جامعه ما مشخص نيست و اين دوگانگى باعث مى شود براى ادامه كار در آدم ميلى نماند.»
کلهر برای درگذشت محمدرضا شجریان، خسرو آواز ایران، دل نوشته ای را در صفحه اینستاگرام خود منتشر کرد که در بخشی از آن چنین آمده است:
«اگر هزار چَشم داشتم و هزار چِشمه اشکِ روان، این داغ که بر قلبم نشسته را سرد نمیتوانستم کرد. نه، درد فراق و فقدان «محمدرضا شجریان» را به کلام نخواهم آورد، اما شرح زیستنش را چرا.
بعید و دور میبینم کس دیگری، به بلندای مَسندی که او بر آن تکیه زده برسد. مسندی که ارکانش اگرچه طی هجوم و تاخت و تاز یونانیان، اعراب، مغولان، جاهلان و متعصبان… از گذشته تا امروز بارها لرزیده، اما هنوز پابرجاست. مَسندی که بر قلبهای مردم این خاک استوار است.همه داغدارند، من نیز، اما بر این مرگ اشک نمیریزم چرا که او زندگی را به زیباترین صورت زندگی کرد. نسل آیندهِ اهلِ فرهنگ و خصوصاً دلدادگان آواز ایرانی از درخت تناوری چون شجریان جوانه میزند همانطور که او بر ریشههای عمیق فرهنگ کشورمان جوانه زد و طی راهی پر مشقت رشد کرد و سر به آسمان سایید.
مهمترین رسالت او زنده نگه داشتن «موسیقی و آواز» بود در کنار معدود معاصرانش، پس آوازش را بشنویم، آواز قُدما را که شجریان عُصاره آن بود، طاهرزاده را، قَمَر، اقبال، سیدعلیاصغر کردستانی را ادیب و تاج و بنان را که هر کدام در زمان خود این مشعل را روشن نگه داشتند تا وارث برسد…. همت کنیم، متحد و همدل شویم در بازسازی فرهنگ کشورمان چرا که خاک ما، فرهنگ ماست و فرهنگ تنها سرزمینی ست که حدود و مرز نمیشناسد و فرهنگ تنها مایه و اصلی است که بی جنگ و خونریزی بر هر سلاحی پیروز میشود، پس هرجا که فرهنگ ایرانی را بگسترانیم… انگار خاکمان را گسترانیدهایم.
کلهر با انتشار پیامی در اینستاگرام خود از شرایط تأسف برانگیز موجود گلایه کرد و نوشت:
«در خاموشی و بیبرقی مینویسم، در فراق کسی از خویشانم که بخاطر نبود واکسن کشته شده و نمیتوانم حتی به رسم دلداریِ بازماندگانش در مراسم تدفین او شرکت کنم.
از همسایهی افغانستانیام که به در خانه آمده و میگوید از دختر دانشجویش در هرات بی خبر مانده و میپرسد چرا خدا رحمش به ما که غریبیم نمیآید!
آه مادر، از من نپرس که همهی ما غریبیم.
از رفیق خوزستانیام که امروز برایم نوشته نکند فراموشمان کنی کلهر.
از رجالی که سقف معیشت بر ستون شریعت زدهاند و قیمت جانمان را به حرام و حلال تعیین میکنند.
از جماعتی که در همین نزدیکی دور هم جمع شدهاند وکف به دهان آورده بر سر و سینه کوبان و نعره زنان شهادتِ حرم طلب میکنند.
از بیخردی خیل عظیمی که اتوبان تهران کرج را بمقصد شمال بند آوردهاند.
از زاگرس و بلوطها و شعلهای که بر جانش نشاندهاند و هر روز بر آن میدمند.
از کارون، هامون، زاینده رود و مرگ آب و فرسایش خاک و تاراج منابع
و از ماندگی و تهکشیدگی پرستاری که میگوید برای من و همکارانم سه دقیقه ساز بزن تا بتوانیم به کار برگردیم…
چه بگویم، چه کنم، دستم را به سوی کدام آسمان بلند کنم که خداوندا اگر هستی، خود فرود آ ! تا ذره ایمانم به کفر نیالودست»