مرور آثار برتر سینمای کودک و نوجوان، قسمت اول (اپیزود شماره 73)

در این مقاله چه می‌خوانیم ...

مقدمه
در سال‌های اولیه بعد از وقوع انقلاب، با توجه به اینکه شاخه فرهنگی انقلاب سعی داشت از سینما به‌عنوان ابزاری آموزشی و راهبردی برای فرهنگسازی جدید استفاده کند، سینمای کودک و نوجوان به‌واسطه جنبه‌های تربیتی و تاثیرگذاری‌اش بر تربیت نسل‌های بعدی مورد توجه قرار گرفت. البته سینما به‌شکل کلی در سال‌های اول بعد از انقلاب یعنی اواخر دهه پنجاه دوران افول را می‌گذراند اما با از سرگیری ساخت و ساز سینمایی، فیلم‌هایی هم به‌شکل جسته و گریخته برای کودکان و نوجوانان ساخته می‌شدند که عموما سرمایه‌گذار و تهیه‌کننده اصلی این فیلم‌ها کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان بود.

یکی از اولین فیلم‌هایی که کانون در همکاری با کارگردان بزرگ و موج نویی آن روزها یعنی داریوش مهرجویی ساخت، «مدرسه ای که میرفتیم» نام داشت که بر اساس داستانی از فریدون دوستدار با عنوان «حیاط پشتی مدرسه عدل آفاق» بود. فیلمی که در سال ۱۳۵۹ ساخته شد و کل داستانش در مدرسه‌ای می‌گذشت که مابه‌ازایی از جامعه بود. اما فیلم توقیف شد و نهایتا بعد از مدتی طولانی در سال ۱۳۶۷ با سانسور و ممیزی زیادی به ‌نمایش درآمد. رسول پسر ابوالقاسم به کارگردانی داریوش فرهنگ هم از نخستین فیلم‌هایی است که اوایل دهه شصت، درباره نوجوانان و در شرایط سخت کاری ساخته می‌شود.

مرور آثار برتر سینمای کودک و نوجوان، قسمت اول (اپیزود شماره 73)
تصویر عزت الله انتظامی در فیلم حیاط پشتی مدرسه عدل آفاق

با وقوع جنگ فیلم‌های کودک و نوجوان هم طبیعتا مایه‌های جنگی به خود گرفتند. از جمله اولین فیلم‌های این‌چنینی که با فضایی جنگی ساخته شد، حصار به کارگردانی حسن محمدزاده بود. فیلمی که داستان نوجوانی ده ساله را تعریف می‌کرد که در غیاب پدرش که به جبهه رفته است، برای نجات مادر بیمارش تلاش می‌کند. مترسک دیگر فیلم محمدزاده در این سال‌هاست که بازهم در دسته فیلم‌های کودک و نوجوان دسته‌بندی می‌شود. میلاد فیلمی به کارگردانی ابوالفضل جلیلی از دیگر فیلم‌هایی است که در سال ۱۳۶۳ و در سومین دوره جشنواره فجر به‌نمایش درآمد. کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان همچنین در اوایل دهه، انیمیشن‌های موفق درخت سیب (پرویز نادری) و چشم تنگ دنیادار (نورالدین زرین کلک) را تولید کرد که توانستند حضور بین‌المللی موفقی را در جشنواره‌های خارجی تجربه کنند. فیلم نگاه به کارگردانی ابراهیم فروزش قدم بلندی را برای سینمای کودک در دهه شصت برداشت و نگاه‌های بیشتری را متوجه این بخش از سینما کرد. فیلمی که با فضایی شاد و مفرح، مراحل تولید انیمیشن عروسکی را می آموزد.

دهه شصت دورانی بود که فیلمسازان دشوارترین روزهای حرفه شان را در مواجهه با ممیزی های مختلف سپری می‌کردند، چه به لحاظ محدودیت درانتخاب سوژه، داستان وحتی انتخاب بازیگران و از سوی دیگر ساختارشکنی از چارچوب‌های غیرمنعطف، موجب ممیزی، توقیف فیلم و ممنوع الکاری فیلمساز می‌شد. در آن سال‌ها مدیران فرهنگی سعی در تعریف سینمایی نوین با جلب اعتماد نهادهای انقلابی اما غیرمرتبط با سینما داشتند و البته خط مشی مشخصی برای تغییر شاکله سینمای قبل نیز وجود نداشت. به مرور در سال‌های میانی دهه شصت اداره نظارت و ارزشیابی آثار سینمایی، قوانینی وضع کرد تا فیلمسازان را ملزم به ساخت فیلم در چارچوب قوانین تعریف شده نماید. اما این قوانین کلی و تفسیرپذیر بودند و برداشت‌های سلیقه ای ازقوانین وضع شده، باعث می‌شد نهادهای مختلف خود را محق بدانند فیلمساز را به چالش بکشند.

یکی دیگر از تجربیات اوایل دهه شصت که باید به آن اشاره کرد ساخت انیمیشن عروسکی ابراهیم در گلستان بود که ایرج امامی آن ‌را در سال 1361 کارگردانی کرد. تجربه‌ای که البته شکست سنگینی را برای سازندگان آن درپی داشت. ابراهیم در گلستان در آغاز سال نوی ایران روی پرده رفت اما تنها یک روز روی پرده دوام آورد و نتوانست توجه بچه‌ها را به‌خود جلب کند اما به هرحال به‌عنوان اولین تلاش‌ها در عرصه انیمیشن‌سازی برای کودکان قابل اشاره است. این تجربیات اولیه بیش از آنکه تحت عنوان سینمای کودک رصد شوند، بیشتر فیلم‌هایی درباره کودکان و یا برای کودکان بودند و هنوز راه خود را به جریان اصلی سینما باز نکرده‌اند. البته جشنواره فجر از همان دوره‌های ابتدایی خود بخش جانبی برای فیلم‌های کودک و نوجوان درنظر گرفته بود و از دوره سوم، این بخش بیشتر مورد توجه قرار گرفت و داوری آثارش جدی‌تر شد و همین باعث رونق دوچندان سینمای کودک و نوجوان گشت. به‌شکلی که در سومین دوره جشنواره در سال ۶۳ فیلم مترسک بسیار مورد توجه قرار می‌گیرد و جوایز زیادی به فیلم‌های کودک و نوجوان اختصاص می‌یابد.

اما در همین سال این فیلم دونده امیر نادری است که سینمای کودک را متحول می‌کند یا به عبارت دیگر قدم بزرگی در شکل‌گیری این نوع از سینما به طور رسمی برمی‌دارد. فیلمی از تولیدات کانون پرورش فکری که البته در جشنواره فجر مورد بی‌توجهی قرار می‌گیرد. دونده نه تنها سینمای کودک را به‌نوعی بنیاد می‌نهد، که توجه ویژه جامعه جهانی را به سینمای ایران معطوف می‌کند. داستان فیلم درباره نوجوان تنهایی به نام امیر است كه سودای مهاجرت به آن سوی آبهای دريای جنوب را دارد. او با جستجوی آشغال‌‎ها و جمع آوری و فروش بطری‌های خالی، فروش آب يخ، واكس زدن كفش فرنگی‌ها و كارهايی از اين دست گذران می كند به تدريج درمي يابد كه راه آگاهی، آموختن است، به اين منظور به كلاس شبانه مي رود و در فرا گرفتن حروف الفبا تلاش می‌كند.

مرور آثار برتر سینمای کودک و نوجوان، قسمت اول (اپیزود شماره 73)
امیر نادری، کارگردان

امیر نادری متولد سال 1324 از کارگردانان تأثیرگذار و مهم سینمای موج نو و معناگرای ایران است. نادری از کودکی در سالن سینما و تئاتر کار می‌کرد و با دیدن فیلم و نمایش، خواندن نقد فیلم و معاشرت با منتقدان، به‌طور خودآموخته وارد عالم سینما شد. در ابتدا به عنوان عکاس در چند فیلم مهم سینمای ایران همچون: بیگانه بیا، قیصر، حسن کچل و رضا موتوری کار کرد و در سال ۱۳۵۰ اولین فیلمش یعنی خداحافظ رفیق را کارگردانی کرد. دیگر فیلمهای او تا قبل از ساخت فیلم دونده به ترتیب عبارتند از: تنگنا، تنگسیر، سازدهنی، انتظار، مرثیه، ساخت ایران، برنده، جستجو 1 و جستجو 2

مجید نیرومند بازیگر نقش امیرو در مصاحبه ای می گوید:
«بهترین بخش فیلم که دوستش دارم صحنه ایه که امیرو میره مجله بخره و مجله فروش میگه همه بچه ها در سن تو میتونن بخونن تو چرا نمیتونی و در صحنه بعد میبینیم که امیرو روی سنگها نزدیک آب راه میره، مجله رو پاره میکنه و موزیک «تِنجِرین دریم» Tangerine Dream رو میشنوید و امیرو ناراحت و خشمگین از دست خودش میگه چرا من نمیتونم بخونم! برای من اون صحنه یک نقطه اساسی تغییر بود که در امیرو اتفاق افتاد. اون یکی از بهترین صحنه های مورد علاقه منه! فکر میکنم همه چیز باهم در اونجا کار کرد. از نظر فکری، موزیک، فضاسازی همه و همه بسیار خوب بودن. فکر میکنم فیلم پیچیده تر از اون چیزیه که تنها فیلمی برای بچه ها باشه. برای من فیلم نمایانگر یک زندگی از همه زوایاس. چالش های تو در زندگی و اینکه بهترین راه برای رسیدن تو به اون چیزی که میخوای برسی! حالا هرچی که میخواد باشه. میتونه داد زدن به طرف یک کشتی باشه یا فریاد کشیدن به سمت یک هواپیمای کوچک. اراده رفتن باشه یا نباشه، یا انجام کار به هر روش دیگه ای! ولی تو در یک جایی گرفتار شدی و هنوز به فکرت نرسیده که میتونی هرچیزی که میخوای باشی!»

در پی اهمیتی که جشنواره در سالیان ابتدایی خود به فیلم‌های کودک و نوجوان می‌دهد، و پس از موفقیت چشمگیر و محبوبیت ویژه‌ای که دونده پیدا می‌کند، سینمای ایران فیلم‌های کودک و نوجوان دیگری را به خود می‌بیند که نه‌تنها در تاریخ سینمای ایران ماندگار می‌شوند که رسما کلنگ سینمای کودک و نوجوان را در همین سال می‌زنند. به‌شکلی که بعد از ساخته شدن این فیلم‌ها در همان سال‌های ۶۳ و ۶۴، دیگر می‌توان با اطمینان از «سینمای کودک و نوجوان»‌ به عنوان یکی از گونه‌های بارز سینمای ایران صحبت به‌میان آورد. این فیلم‌ها عبارتند از شهر موشها و باشو غریبه کوچک.

فیلم عروسکی شهر موشها با بودجه یک میلیون و دویست هزار تومانی کار مشترک محمد علی طالبی و مرضیه برومند در آخرین ماه تابستان اکران شد و فروش آن تنها در سینماهای تهران به رقم بی سابقه 26 میلیون تومان رسید. اتفاقی که کمتر سینماگری انتظارش را داشت. این فیلم که دومین محصول بنیاد سینمایی فارابی بود، قصد الگو سازی در تولید فیلم‌های کودک و نوجوان را داشت که البته موفق هم شد و بعدتر فیلم‌ها و مجموعه‌های تلویزیونی عروسکی زیادی از روی دستش سرمشق شد که به موفقیتی مشابه رسیدند.

مرور آثار برتر سینمای کودک و نوجوان، قسمت اول (اپیزود شماره 73)
کُپُل و سرمایی، دو شخصیت فیلم شهر موشها

یکی از نکاتی که در تماشای مجدد فیلم شهر موش‌ها خودنمایی می‌کند، هوشمندی سازندگان این فیلم و بهره‌گیری‌شان از تمهیداتی است که حتی در سینمای آمریکا، طبعاً در مقیاسی بسیار بزرگ‌تر و حرفه‌ای‌تر، هم می‌تواند فروش بالای یک فیلم را تا حد خوبی تضمین کند. از تکیه بر محبوبیت کاراکترهایی تثبیت‌شده در یک مدیومِ دیگر (در این‌جا تلویزیون) که به‌معنای سرمایه‌گذاری روی مخاطبانی به‌مراتب گسترده‌تر از «سینمارو»های دوآتشه گرفته تا بهره‌گیری از داستانی که می‌توانست فرصت خوانشی استعاری را ایجاد کند و بنابراین برای مخاطبان بزرگ‌سال هم قابل‌تأمل باشد (درک این که داستان فیلم حسّ‌وحالی از شرایطِ وقتِ کشور و ماجرای حمله عراق به ایران را در مخاطب ایجاد می‌کند کار سختی نبود).

فیلم شهر موش‌ها اولین فیلم عروسکی سینمای بعد از انقلاب ایران نبود. اما مقایسه فیلم با نمونه‌های قبلی نشان می‌دهد که چطور عوامل حرفه‌ای فیلم رگِ خواب کودکان را پیدا کرده بودند. به‌عنوان مثال، شیوه روایی ابراهیم در گلستان، فیلمِ عروسکیِ ایرج امامی آن‌قدر خشک و تخت است که هنگام تماشای فیلم احساس می‌کنیم کسی کتابی قدیمی در مورد تاریخ ادیان را در دست گرفته و آن را، بدون هیچ خلاقیتی و با همان ادبیات کهن، برای کودکان روایت می‌کند. این مشکل به‌هیچ وجه در مورد شهر موش‌ها صدق نمی‌کرد. روایت ساده، شخصیت‌های بامزه با رفتارهایی گاه شیطنت‌آمیز، استفاده از ادبیاتی قابل درک برای کودکان و البته ترانه‌هایی مناسب سن‌وسال مخاطبان، در کنار هم به موفقیت عظیم فیلم کمک کردند.

مرور آثار برتر سینمای کودک و نوجوان، قسمت اول (اپیزود شماره 73)
صف خرید بلیط فیلم شهر موشها

فیلم شهر موش‌ها یک کارکرد مهم دیگر هم داشت. خط قرمزهای دهه ۶۰ در زمینه سرگرمی و شادی، فراتر از چیزی بود که مخاطب امروز بتواند تصورش را هم بکند. ساخت یک فیلم کودک، فرصت خوبی برای عبور از برخی از این خط قرمزها بود. حمیدرضا صدر در کتاب تاریخ سیاسی سینمای ایران، نقش شهر موش‌ها را چنین توصیف کرده است: «این فیلم عروسکی، مبتنی بر یک برنامۀ تلویزیونی موفق، نه‌تنها تماشاگر را به خندیدن ترغیب کرد، بلکه با استفاده از موسیقی و آواز، نقش کلیدی کودکان در سینمای ایران را هم به رخ کشید. اولین‌بار پس از انقلاب بود که تماشاگران حاضر در سالن‌های سینما همراه با وقایع روی پرده دست زدند و شادی کردند.»

از این‌ها گذشته، شهر موش‌ها داستان و شخصیت‌های ساده‌ای دارد. کاراکترهای فیلم (کپل، خوش‌خواب، سرمایی، نارنجی و البته اسمشو نبر) از حد تیپ فراتر نمی‌روند و چیزی بیش از آن‌چه در مجموعه مدرسه موش‌ها از آن‌ها دیده بودیم در چنته ندارند. اما شاید همین امر به ارتباط شهر موش‌ها با مخاطب وقت کمک کرد. گربه فیلم برای خیلی از کودکانِ آن دوران ترسناک‌تر از حد توقع بود و به کابوس عده‌ای از آن‌ها تبدیل شد اما همین تأثیر باعث شد تا عبارت اسمشو نبر به بخشی از فرهنگِ عامه در دهه ۶۰ (و حتی دهه‌های بعد) تبدیل شود. برای درک میزان تأثیرگذاری مجموعه مدرسه موش‌ها و فیلم شهر موش‌ها کافی است به این نکته توجه کنیم که قسمتِ دوم شهر موش‌ها (۱۳۹۳)، تقریباً سه دهه بعد از فیلم اصلی، به یکی از پرفروش‌ترین فیلم‌های سال تبدیل شد.

مرور آثار برتر سینمای کودک و نوجوان، قسمت اول (اپیزود شماره 73)
عباس کیارستمی در کنار احمد احمدپور، بازیگر فیلم خانه دوست کجاست

همانطور که گفته شد، نقش مهم کانون در شکل‌گیری سینمای کودک در سال‌های اولیه انقلاب کاملا مشهود است. اصلا نه تنها در سینمای کودک و نوجوان که در کلیت سینمای ایران هم رول بسیار مهم و به‌سزایی را خصوصا تا پیش از سر و سامان گرفتن بنیاد سینمایی فارابی ایفا می‌کند. خود کانون هم که از ابتدا و در بسیاری از تولیدات کوتاه خود با عباس کیارستمی فقید همکاری کرده بود، از جایی به بعد شدیدا از نگاه و آثار کیارستمی تاثیر می‌پذیرد و فاز تولیداتش رنگ و بویی از ساختار فیلم‌های کیارستمی را به‌خود می گیرند. اتفاقی که تا سال‌ها بعد با کانون و تولیداتش باقی می‌ماند و البته از سوی دیگر منجر به ساخت شماری از بهترین فیلم‌های عباس کیارستمی هم می‌شود. فیلم‌هایی که شاید گنجاندنشان در سینمای کودک و نوجوان کمی سخت به‌نظر برسد اما نگاه تحلیلی تربیتی ویژه‌ای به مسايل کودکان می‌اندازند و برخلاف ظاهر کند و پرسکونشان اتفاقا می‌توانند به‌واسطه لحن ساده و صادقانه خود با کودکان و خصوصا نوجوانان هم ارتباط برقرار کنند. حالا سینمای کودک آن‌قدر جدی شده که دیگر سرفصل مستقل خود را در جشنواره فجر دارد، هرچند هنوز همراه با فجر و به عنوان یکی از زیرشاخه‌های آن شناخته می‌شود. این آغاز استقلال یافتن سینمای کودک و نوجوان است. در پنجمین دوره جشنواره که دومین دوره جشنواره مستقل اما جنبی کودک هم هست، فیلم خانه دوست کجاست؟ عباس کیارستمی می‌درخشد. آلبوم تمبر به کارگردانی کیومرث پوراحمد در بخش چشم انداز سال های دور حضور می‌یابد و فرشید مثقالی، علی اکبر صادقی، نورالدین زرین کلک و مرتضی ممیز هم در بخش فیلم های کوتاه با ارائه اثر، سینمای کودک را غنی‌تر می‌کنند.

 

گفتگوها و منابع:
کودکانی که هرگز بزرگ نمی‌شوند (سید آریا قریشی، فیلیموشات)، تاریخچه سینمای کودک و نوجوان در ایران (A_Alinia، منبع: بلاگ نماوا)، ممیزی در سینما از دهه شصت تا امروز (آیدا عزیزی، وب سایت مردم سالاری)، امیر نادری به روایت امیر نادری (برنامه تماشا، بی‌بی‌سی فارسی)، این دو عروسک همیشه دوست داشتنی (رضا صانعی، فیلیموشات)، برنامه کتاب‌باز (سروش صحت)، برنامه خندوانه (رامبد جوان)، فیلیمو مدرسه، خبر آنلاین، کافه آپارات (فریدون جیرانی)، تلویزیون منوتو، همرفیق (شهاب حسینی)، مستند ابراهیم فروزش (جواد امامی)، مستند محمدعلی طالبی (برنامه تماشا، بی‌بی‌سی فارسی)، باشو غریبه کوچک؛ برای همه بچه‌های ایران (سید آریا قریشی، فیلیموشات).

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خوندن این مطالب را نیز به شما پیشنهاد می‌کنیم:

برای آگاهی از شرایط اسپانسری تولیدات دیالوگ باکس می‌توانید درخواست خود را به

آدرس پست الکترونیک Info@dialoguebox.ir ارسال فرمایید.