یه چیزی یادم رفته.
اون همه خط خطی روی دیوار اتاقم، چیه معناش؟
این زخم قدیمی روی مچ دست چپم چیه؟
چرا وقتی همه نهار می خورن من گریه میکنم؟
اون گل سرخ خشکیده ای که لای کتاب قدیمی بغل تختم قایم کردم یادگاری کیه؟
من یه چیزی رو یادم رفته. یه چیز مهم.
انگار که یه تیکه از مغزم رو دزدیدن، یا از دلم رو. خوبم. آروم ترم.
دیگه فکر نمی کنم گنجیشکم.
دیگه فکر نمی کنم آخرش یه روز خودمو آویزون می کنم به این چنار.
دکتر گفته به زندگی فکر کن،
اما من زندگی رو خوب یادم نمیاد، انگار یه تیکه مهمش یادم رفته.
یادم رفته. هیشکی یادم نمیاره.
شبها که قبل خواب خیره می شم به سقف،
همش میدونم باید یه چیزی یادم بیاد،
یه اسم شاید، اما تو سرم فقط عکس تاریکی هست.
من یه چیزی، یه کسی یادم رفته.
یه چیزی رو گم کردم.
دو شبه باز تو سرم صدا میاد، یه صدای قشنگ که نمیدونم کیه،
میگه میام دنبالت. نمیاد. به دکتر نمیگم تو سرم صدا میاد،
دوباره میده سرمو برق بذارن. نمیخوام صدا بره...
...

اپیزود "گمشده در زمان" به ترتیب از:
فیلم های همین چند ساعت پیش، مادر قلب اتمی و تیک آف
ساخته شده است.
...
متن: حمید سلیمی @hamid_salimi59
گوینده: محمود سرمدی @parsehdarmeh
قطعه Ólafur Arnalds از ضیا قاسمی

ارادتمند،
مهدی ستوده،
ششم مهر ماه  1396